درحدیک تلنگر...

ساخت وبلاگ

خانم خانواده ای برای امر معاش زندگی کره درست می کرد وهمسرش آنها را می فروخت.

هرروز این کار را انجام می دادند و خرجی زندگی را بدست می آوردند، خانم خانواده که کره ها را

به صورت کره ای ویک کیلویی درست می کرد، بقالی که کره ها را از آنها می خرید یک

روز به آنها شک کرد که کره ها کمتر از یک کیلو هسستند.

بقال آنها را وزن کرد، اندازه ی آنها ۹۰۰گرم شده بود، روز بعد که مر کره ها را آورد، بقال با

عصبانیت گفت دیگر کره های تورا نمی خرم کره هایی که بعنوان یک کیلوگرم به من می فروشی ۹۰۰گرم هستند .

مرد که ناراحت شده بود برگشت ، و در مغازایستاد وگفت: ما ترازویی نداریم برای وزن کردن آنها

یک کیلو شکری ازشما گرفت بودیم رابعنوان وزنه استفاده می کردیم.

داستان های تلنگر آمیز...
ما را در سایت داستان های تلنگر آمیز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمدنخعی m-nakhaei بازدید : 295 تاريخ : سه شنبه 15 مرداد 1392 ساعت: 15:07